بنياد فرهنگی کمال

هم انديشی، ادبيات، دگرانديشی 

 

ادبيات

زان سفر کرده بستان خبری هست که گل

زر خود را همه در باد صبا ميريزد

بغل واکرده ميتازد به استقبال مرگ خود

هرکه چون نافه سرخود بگريبان برده است

بدعتی با صائب تبريزی

 

اگر روشنفکرنتواند دربرابرهجوم فرهنگی، سياسی ونظامی غرب، نارسائيهای واقعی را شناسائی کند، چگونه ميخواهد برای ريشه يابی شوربختی خود به قرنها پيش سفر کند که مهمترين نتيجه آن خلع سلاح ملتهای زيرسلطه خواهد بود؟  آيا براستی ميتوان واقعيتهای غير قابل انکار همين چند سال گذشته را که نمايانگر بی چون وچرای بربريت استعمارغرب در قرون اخيراست تحريف کرد تا فرهنگ چند هزارساله خود را مقصر شناخت؟

گنه کرد در مصر آهنگری ... به شوشتر زدند گردن مسگری